تو را به جان شعر من

مباحث شعر‌‌‌، ادبیات و زبان پارسی

تو را به جان شعر من

مباحث شعر‌‌‌، ادبیات و زبان پارسی

تو را به جان شعر من

با سلام
این وب بیشترین تلاش خود را در جهت زنده نگاه داشتن ادبیات فارسی، به یاری خدا خواهد داشت...
از همکاری شعرای کلاسیک، نو به انضمام سپید و اهل ادب و هنر ایرانی استدعای همکاری دارم.
همچنین نظرات و پیشنهادات علاقه مندان به ادبیات فارسی به علاوه ی دوستان محقق و پژوهشگر می تواند راهگشای ما باشد که کمال امتنان از همگی شما خوبان را دارم.
با کمال احترام
محمدکریم نقده دوزان "مریزادخراباتی"

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

مهدی سهیلی، ادبیات فارسی

 

 


دریافت
مدت زمان: 5 دقیقه 43 ثانیه

 

 

نشاط انگیز و ماتم زایی ای عشق

 

عجب رسوا گر و رسوایی ای عشق

 

 

اگر چنگ تو با جانی ستیزد

 

چنان افتد که هرگز برنخیزد

 

 

تورا یک فن نباشد ، ذوفنونی

 

بلای عقل و مبنای جنونی

 

 

تو «لیلی» را زخوبی طاق کردی

 

گل گلخانه ی آفاق کردی

 

 

اگر بر او نمک دادی ، تو دادی

 

بدو خوی ملک دادی ، تو دادی

 

 

لبش گلرنگ اگر کردی ، تو کردی

 

دلش را سنگ اگر کردی ، تو کردی

 

 

به از «لیلی» فراوان بود در شهر

 

به نیروی توشد جانانه ی دهر

 

 

تو «مجنون» را به شهر افسانه کردی

 

ز هجران زنی دیوانه کردی

 

 

تو اورا ناله و اندوه دادی

 

ز محنت سر به دشت و کوه دادی

 

 

چه دلها کز تو چون دریای خون است

 

چه سرها کز تو صحرای جنون است

 

 

به «شیرین» دلستانی یاد دادی

 

وز آن «فرهاد» را بر باد دادی

 

 

سر و جان ودلش جای جنون شد

 

گران کوهی ، ز عشقش بیستون شد

 

 

ز «شیرین» تلخ کردی کام «فرهاد»

 

بلند آوازه کردی نام «فرهاد»

 

 

یکی را بر مراد دل رسانی

 

یکی را در غم هجران نشانی

 

 

یکی را همچو مشعل بر فروزی

 

میان شعله ها جانش بسوزی

 

 

خوشا آنکس که جانش از تو سوزد

 

چو شمعی پای تا سر بر فروزد

 

 

خوشا عشق و خوشا نا کامی عشق

 

خوشا رسوایی و بد نامی عشق

 

 

خوشا بر جان من ، هر شام و هر روز

 

همه درد و همه داغ و همه سوز

​​​​​​

خوشا عاشق شدن ، اما جدایی

 

خوشا عشق و نوای بینوایی

 

 

خوشا در سوز عشقی سوختن ها

 

درون شعله اش افروختن ها

 

 

چو عاشق از نگارش کام گیرد

 

چراغ آرزوهایش بمیرد

 

 

اگر میداد «لیلی» کام «مجنون»

 

کجا افسانه میشد نام «مجنون»؟

 

 

هزاران دل به حسرت خون شد از عشق

 

یکی در این میان مجنون شد از عشق

 

 

در این عشق هر آنکس بیشتر سوخت

 

چراغش در جهان روشنتر افروخت

 

 

نوای عاشقان در بینواییست

 

دوام عاشقی ها در جداییست

 

*مهدی سهیلی*

 

 

همایون شجریان

دانلود رایگان:
دریافت

 

مهدی سهیلی

مهدی سهیلی (زاده ۷ تیر ۱۳۰۳ - درگذشت ۱۸ مرداد ۱۳۶۶) شاعر و نویسنده ایرانی بود. او سال‌ها در رادیو ایران برنامه اجرا کرد. او در زمینه نمایش نامه‌نویسی نیز فعالیت داشته‌است.

 

زندگی‌نامهویرایش

مهدی سهیلی شاعر و نویسنده ایرانی در هفتم تیر ماه سال ۱۳۰۳ در تهران متولد شد. نیای مادرش «اصفهانی» و نیای پدرش «تهرانی» بود. در ۱۹۵۷ چند اثر از وی را در مسکو به چاپ رساندند. او سال‌ها در رادیو ایران برنامه اجرا کرد. او در زمینه نمایش نامه‌نویسی نیز فعالیت داشته‌است. وی در ۱۸ مرداد ۱۳۶۶ در سن ۶۳ سالگی درگذشت.

 

آثارویرایش

  • اسرار مگو: این کتاب در دهه سی به صورت مخفیانه چاپ می‌شود و مردم آن را بخاطر جوک‌ها و لطیفه‌های مخصوص بزرگسالانش دوست داشتند. کتاب اسرار مگو کتابی است سه جلدی که مجموعه‌ای از فکاهیات و لطایف و اشعار طنز که توسط مهدی سهیلی گردآوری شده‌است. کتاب اسرار مگو حاوی تندترین مطالب بدور از ملاحظات و اخلاق است.[۱]

  • بیا با هم بگرییم

  • در خاطر منی

  • بوی بهار می‌دهد

  • بزم شاعران

  • شاهکارهای صائب تبریزی و کلیم کاشانی

  • اشک مهتاب

  • طلوع محمد

  • پرواز در آسمان شعر

  • مشاعره

  • شعر و زندگی

  • یک آسمان ستاره

  • گنج غزل

  • چشمان تو و آیینهٔ اشک

  • هزار خوشهٔ عقیق

  • کاروانی از شعر

  • باغ‌های نور

  • لحظه‌ها و صحنه‌ها

  • گنجوارهٔ سهیلی

  • اولین غم و آخرین نگاه

  • نگاهی در سکوت

  • ضرب‌المثل‌های معروف ایران

  • خوشمزگیها

  • مرا صدا کن

  • سرود قرن و عقاب

  • چه کنم دلم از سنگ نیست.

  • گنجینهٔ سهیلی(۵جلد)

  • هزار و صد غزل هماهنگ

 

منابع ویرایش

مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط به مهدی سهیلی در ویکی‌گفتاورد موجود است.

  1.  «آشنایی بیشتر با شادروان مهدی سهیلی - روزنامه پیام سمنان». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۵ اوت ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۵.

به کوشش و اهتمام

محمدکریم نقده دوزان