
گلچین اشعار و غزلیات حسین منزوی زنجانی و شعری
در رثای امام حسین علیه السلام از منزوی
حسین منزوی در رثای سید و سالار شهیدان
امام حسین علیه السلام اینگونه می سراید:
غزل، قصیده:
ای تکنواز نابغه نینوا، حسین
وی تکسوار واقعه کربلا، حسین
ای از ازل نوشت سواد سرشت خویش
با سرنوشت غربت خود آشنا، حسین
هم جای فدای راه وفا کرده، هم جهان،
هم جان و هم جهان به وفایت فدا، حسین
از امن و عافیت؛ به رضایت جدا شدی
چون گشتی از مدینه جدت، جدا حسین
یک کاروان ذبیح، به همراه داشتی
از فطرت خجسته شیر خدا، حسین
یک کاروان اسیر به همراه داشتی
از عترت شکسته دل مصطفا، حسین
جانبازیات به منزل آخر رسیده بود
در کربلا که خیمه زدی و سرا، حسین
وز آستین لعنت ابلیس رسته بود
دستی که رگ گسیخت ز خون خدا، حسین
شسته است خون پاک تو، چرک جهان همه
تا خود جهان چگونه دهد، خونبها، حسین
در پیش روی سب و ستم، خیزران چه کرد
با آن سر بریده به جور از قفا، حسین
کامروز هم تلاوت قرآن رسد به گوش
زان سر که رست چون گل خون بر جدا، حسین
چاک افق رسید به دامان آسمان
وقتی فلک گرفت به سوکت عزا، حسین
حتا کویر تفزده را، اشک شسته بود
وقتی جهان گریست، عزای تو را، حسین
سوک تو کرد زلزله، چندان که خواهرت
زینب فکند ولوله از «وا اخا» حسین
من زاین عزا چگونه نگریم که در غمت
برخاست ناله از جگر سنگها، حسین
«آزاده باش باری اگر دین نداشتی»
زیباترین سفارش مولای ما، حسین
از بعد قرنهای فراوان هنوز هم
ما راست ره ای تکنواز نابغه شناسترین رهنما، حسین
تو کشتی نجات و چراغ هدایتی
دریاب مان در این شب تاریک، یا حسین
*زنده یاد حسین زنجانی*